همه ما شرکت هایی را دیده ایم که سعی در مشارکت در حل مشکلات عمومی جامعه دارند، در حالی که به ظاهر این گونه مشارکت شرکت ها در راستای مأموریت آن ها تعریف نشده است. سوالی که بعضا طرح می شود این است که آیا مسؤولیت اجتماعی (Corporate Social Responsibility) یک الزام از طرف جامعه است یا صرفا یک همدردی از سمت صاحبان کسب و کار با جامعه و یا این که می تواند منافعی نیز برای کسب و کارها در پی داشته باشد؟
اگر چه بسیاری از کسب و کارهای نوپا با محدودیت های مالی جدی مواجه هستند و البته اولویت های بالاتری مانند تمرکز روی محصول، بازار و مشتریان دارند، اتفاقا به دلیل همین محدودیت ها موضوع مسؤولیت اجتماعی به آن ها توصیه می شود.
اولا باید مشخص شود که مسؤولیت اجتماعی تنها برای مجموعه های سودده نیست و چنین نیست که اگر استارتاپی شرایط مالی مناسبی نداشت این مفهوم را به کلی فراموش کند. البته این نوع مشارکت بدون استراتژی مشخص فایده چندانی ندارد. اگر استراتژی مسوولیت اجتماعی در کسب و کاری در راستای راهبردها و ارزشهای سازمانی به درستی مدون شود، کمک بسیاری به رشد کسب و کار و نیز برتری نسبت به سایر رقبا خواهد کرد.
برای مسؤولیت اجتماعی 5 اثر کارکردی می توان برای استارتاپ ها برشمرد که عبارتند از:
1. جذب و نگهداری نیروهای برتر و نخبگان کاری
طبیعی است که فرهیختگان، ارزش ویژه ای برای محیط کاری و سازمانی که به آن تعلق دارند قائل باشند. در گزارشی با عنوان 2020 Global Marketing Trends Report پژوهششی انجام شده و نشان داده شده که شرکت های هدفمند (Purpose-driven) حدود 40% سطح نگهداری نیروهایشان نسبت به سایر رقبا بیشتر است. ضرورت نیروی کاری فرهیخته برای استارتاپ ها بر کسی پوشیده نیست.
2. جذب مشتری وفادار (Loyal Customer Base)
هنگامی که سازمانی ارزشهایش رو با مشتریانش در میان می گذارد و نشان می دهد که نسبت به معضلات عمومی جامعه دغدغه دارد، مشتریان احساس علاقه و بیشتری به کسب و کار خواهند داشت. در گزارش UK Small Business Consortium Report نشان داده شده که 88% مصرف کنندگان بیشتر تمایل دارند از محصولات شرکتی استفاده کنند که از فعالیت های بهبوددهنده جامعه حمایت می کنند.
3. صرفه جویی در هزینه
فعالیت های پایدار منجر به صرفه جویی در هزینه ها می شود. مسؤولیت اجتماعی در قلب عملیات کسب و کار می تواند وجود داشته باشد. از طریق ساده سازی فرایندها و تاکید روی پایداری و صرفه جویی، بهره وری عملیاتی سازمان بالا می رود.
4. بهبود اعتبار برند
مسؤولیت اجتماعی می تواند به بهبود برند کمک کند. آگاهی از برند (Brand Awareness) یک نیاز با اولویت بالا برای استارتاپهاست. فعالیتهای CSR می تواند نشاند دهد که تفاوت کسب و کار با رقبا چیست.
5. جذب سرمایه گذار
سرمایه گذاران معمولا کسب و کارهای محیطی (Environmental)، اجتماعی (Social) و حاکمیتی (Governance) که به آن ها ESG نیز می گویند را بیشتر رصد کرده و استارتاپ های بالقوه را بیشتر از این گروهها انتخاب می کنند.
در پژوهشی که توسط Devere Group انجام شده است، 77% از 1125 سرمایه گذاری که در پژوهش شرکت کرده اند گفته اند اولویت های ESG برای آن ها از پارامترهای سنتی بازده مانند نرخ بازگشت سرمایه و تحمل ریسک اهمیت بیشتری در در سرمایه گذاری دارد.